{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
سبزه رو از سفره بگیر / ماهی را با خودت بیار وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خودم سیزدهم کز همه عالم بدرم
اه ه ه ه ه کی حوصله داره اینارو جمع کنه.؟ . . . . (عصر سیزده بدر)
شب قدر، فصل نزول انوار رحماني بر بوستان جانهاي روحاني است.
شب قدر، آبستن سپيده فلاح و رستگاري انسانهاي دل سپرده به مهر مهربانترين مهربانان است.
شب قدر، شب حضور روح و ملايك در محضر امام زمان (عج) است.
شب قدر، شبي است كه در عرصه آن انسان، ره صد ساله را يك شبه طي مي كند.
شب قدر، حاوي نهر نوري است كه در زلال پر بركت آن جان مؤمنان از گناه تطهير مي شود.
شب قدر، طلايه دار فلاح و رستگاري عارفان عاشق و عاشقان بيدل در بين شبهاي سال است.
شب قدر، آواي ايمان را در گوش جان مؤمنان به غيب نجوا مي كند.
شب قدر، شب شناخت قدر خويش است!
شب قدر شبي است که بايد شکواييه هجران را درنورديد و به اميد وصل و ديدار، بيدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود.
شبي که بايد در عاشقي ثابتقدم بود. در طلب کوشيد و بيدار ماند و ديدار جست و احيا گرفت و به نيايش پرداخت و کار خير کرد و صالحات به جا آورد و به نيازمندان رسيد و دانايي طلبيد و به دانشآموزي پرداخت.
شب قدر، شبي که بايد به ياد روي محبوب عزيز، آن يار پنهان رخسار، با دردمنديهاي عاشقانه ناليد و ديدار او را از خداي طلبيد.
شب قدر، شبي که شياطين در بند اسارتند و آدميان ايمن از آنها.
شبي است که «ليلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي آن شب قدر که اين تازه براتم دادند
سبزه رو از سفره بگیر / ماهی را با خودت بیار وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خودم سیزدهم کز همه عالم بدرم
اه ه ه ه ه کی حوصله داره اینارو جمع کنه.؟ . . . . (عصر سیزده بدر)
شب قدر، فصل نزول انوار رحماني بر بوستان جانهاي روحاني است.
شب قدر، آبستن سپيده فلاح و رستگاري انسانهاي دل سپرده به مهر مهربانترين مهربانان است.
شب قدر، شب حضور روح و ملايك در محضر امام زمان (عج) است.
شب قدر، شبي است كه در عرصه آن انسان، ره صد ساله را يك شبه طي مي كند.
شب قدر، حاوي نهر نوري است كه در زلال پر بركت آن جان مؤمنان از گناه تطهير مي شود.
شب قدر، طلايه دار فلاح و رستگاري عارفان عاشق و عاشقان بيدل در بين شبهاي سال است.
شب قدر، آواي ايمان را در گوش جان مؤمنان به غيب نجوا مي كند.
شب قدر، شب شناخت قدر خويش است!
شب قدر شبي است که بايد شکواييه هجران را درنورديد و به اميد وصل و ديدار، بيدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود.
شبي که بايد در عاشقي ثابتقدم بود. در طلب کوشيد و بيدار ماند و ديدار جست و احيا گرفت و به نيايش پرداخت و کار خير کرد و صالحات به جا آورد و به نيازمندان رسيد و دانايي طلبيد و به دانشآموزي پرداخت.
شب قدر، شبي که بايد به ياد روي محبوب عزيز، آن يار پنهان رخسار، با دردمنديهاي عاشقانه ناليد و ديدار او را از خداي طلبيد.
شب قدر، شبي که شياطين در بند اسارتند و آدميان ايمن از آنها.
شبي است که «ليلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي آن شب قدر که اين تازه براتم دادند
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}